يک مقام مسئول در بيان خاطرات سفرش به کشور آلمان مي گفت: «در بازديد از يک واحد صنعتي در اين کشور، مديران واحد درخواست کردند لباس خودم را با لباس فرم آن ها عوض کنم به درخواست آن ها عمل کردم و اگرچه در ابتدا، علت را نپرسيدم اما در طول زمان بازديد به دنبال پاسخ اين سوال بودم و در نهايت پس از بازديد طاقت نياوردم و علت را پرسيدم. پاسخ اين بود که اگر فقط ۱۰ ثانيه، هر کارگر وقت خود را صرف نگاه کردن به لباس متفاوت شما مي کرد در نهايت مدت زمان زيادي از زمان کار مفيد کارگران هدر مي رفت و به همان ميزان بهره وري کاهش مي يافت. اين نمونه نشان مي دهد که در کشورهاي پيشرفته توجه خاصي به افزايش بهره وري و ساعات کار مفيد است در صورتي که در کشور ما، ممکن است اين موضوع شبيه يک شوخي و تعجب آور باشد. واقعا بهره وري چيست؟ و چه ديدگاهي درباره اين مقوله وجود دارد؟
نگاهي به اهميت بهره وري
موضوع بهره وري از آغاز تاريخ بشر در همه نظام هاي اقتصادي و سياسي مطرح بوده است. «فرانسوا کنه» (Fransowa keney)، اقتصاددان فرانسوي براي نخستين بار به صورت علمي، اين تفکر را اظهار مي دارد و مي گويد: اقتدار هر دولت، وابسته به افزايش بهره وري آن کشور در بخش کشاورزي خواهد بود. کشور ژاپن با استفاده از اين گونه نظريه ها، سازماني با عنوان مرکز بهره وري تشکيل داد و با درک ارزش بهره وري، آن را يک اولويت و انتخاب ملي اعلام کرد. آنان با انگيزه اي بالا، بين سال هاي ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۴م، بهره وري ملي خود را 99.6 درصد افزايش دادند. در همين مدت، کشور آلمان غربي 43.3 درصد و آمريکا 29.5 درصد، افزايش بهره وري داشته اند. نظريه پردازان بهره وري در نظريه هاي خود به مواردي اشاره مي کنند که اين موارد همواره در آموزه هاي دين اسلام و ديگر اديان الهي مطرح بوده است. قرآن هم بر استفاده صحيح و متعادل از منابع و نعمت هاي خدادادي تأکيد کرده است. تعداد زيادي از کشورها با پيروي از انديشه بهره وري، در سال هاي گذشته رشد چشمگيري داشته اند. در کشور ما هم در سال هاي اخير به موضوع بهره وري و بالا بردن عملکرد سازمان ها و بازدهي نيروي انساني، توجه شده است و در قانون برنامه چهارم اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشور، کليه دستگاه هاي کشور، ملزم شده اند براي بالا بردن بازدهي عملکرد سازماني و نيروهاي انساني خود، اقدامات موثري به عمل آورند و بهره وري را به عنوان يک اولويت ملي، مدنظر داشته باشند. بهره وري (Productivity) در اصطلاح مديريتي، يک ديدگاه فکري است که در آن انسان با تلاشي مستمر، براي افزايش رشد اقتصادي و بهبود سطح زندگي فردي و اجتماعي، روش هاي جديدي را به کار مي گيرد تا بتواند از منابعي مثل: نيروي کار، سرمايه، زمين، انرژي و... بيشترين استفاده و سود را ببرد. در اطلاعيه اي که در سال ۱۹۵۵ م، از مرکز بهره وري ژاپن صادر شده، در تعريف بهره وري آمده است: بيشترين استفاده علمي از منابع فيزيکي (مادي)، نيروي انساني و ديگر عوامل به طوري که بهبود بهره وري، به کاهش هزينه توليد، گسترش بازارها، افزايش اشتغال و بالا رفتن سطح زندگي همه آحاد ملت بينجامد. برخي از افراد درک درست و کاملي از مفهوم بهره وري ندارند و مفهوم آن را معادل زندگي سخت تر و کار کردن بيشتر مي دانند، در حالي که معناي درست بهره وري، استفاده علمي تر از منابع و سرمايه ها و نيز آگاهانه و هوشيارانه کار کردن و انجام دادن کار با بازدهي بالاست. بر اساس گزارش خبرگزاري اقتصادي ايران، ۲۹ کشور صنعتي با درآمد بالا با سهم ۶۷ درصدي منابع انساني، سهم ۱۶درصدي منابع فيزيکي و سهم ۱۷درصدي منابع طبيعي، بيش از ۷۹ درصد از کل ثروت جهاني را به خود اختصاص مي دهند که اين امر حاکي از نقش موثر کار مفيد نيروي انساني در رشد اقتصادي کشورهاست. در واقع بهره وري عبارت است از استفاده موثرتر از منابع اعم از نيروي کار، سرمايه، زمين، مواد، انرژي، ماشين آلات و ابزار و تجهيزات و اطلاعات در فرآيند توليد کالاها و خدمات که باعث افزايش مجموع کالاهاي توليد شده و خدمات عرضه شده در يک اقتصاد و در طول يک دوره معين مي شود و زمينه هاي رشد اقتصادي را براي يک کشور فراهم مي کند.
آمار کار مفيد در ايران
وضعيت رشد شاخص بهره وري نيروي کار در کشور ما طي سال هاي ۸۴ تاکنون در بهترين حالت در سال ۸۴، 1.4 درصد، در بدترين وضعيت در سال ۸۹، 0.2 درصد برآورد شده است. اين نرخ در رشد بهره وري کل عوامل توليد وضعيت نامطلوب تري دارد چرا که اين ميزان در سال ۸۴ معادل 0.6 درصد، در سال ۸۵، 0.1 درصد، در سال ۸۶ معادل منفي 0.3درصد، در سال ۸۷ معادل منفي 0.5درصد، در سال ۸۸ معادل منفي 0.7درصد و در سال ۸۹ معادل منفي 0.3 درصد برآورد شده است. داده هاي آماري نشان مي دهد که ميزان ساعت کار مفيد در کشورمان و در مقايسه با ديگر کشورها، ميزان بالايي نيست. در حال حاضر طبق گزارش خبرگزاري اقتصادي ايران از مرکز آمار کشور، بيش از ۴۰ درصد شاغلان با ۴۹ ساعت کار در هفته، کار معمول مي کنند و حدود ۶۰ درصد شاغلان نيز کمتر از اين ميزان يعني در هفته يک تا ۴۸ ساعت کار مي کنند. هر چند با احتساب هفته اي ۴۴ ساعت و بدون در نظر گرفتن تعطيلات، ميزان کارکرد سالانه ايرانيان بيش از هزار و ۹۰۰ ساعت مي شود اما بر اساس آمار منتشر شده توسط خبرگزاري مهر، ميزان کار مفيد در ايران هم اکنون هفته اي ۶ تا ۷ ساعت است. همچنين متوسط کار روزانه در بخش دولتي ايران يک ساعت و ۴ دقيقه و در بخش خصوصي ۲ ساعت و ۶ دقيقه است. اما جالب است بدانيد که بر اساس همين گزارش ميزان ساعت کار مفيد هفتگي در ژاپن هم اکنون ۴۰ تا ۶۰ ساعت، در کره جنوبي ۵۴ تا ۷۲ ساعت است.
رده سوم کمترين ساعت کار در جهان
بر همين اساس ايران با سالانه ۸۰۰ ساعت کار مفيد، در رده سوم کمترين ساعات کار مفيد در جهان پس از کويت با ۶۰۰ ساعت و عربستان با ۷۲۰ ساعت کار مفيد قرار دارد. اين ميزان در ژاپن ساليانه ۲ هزار و ۴۲۰ ساعت، در کره جنوبي هزار و ۹۰۰ ساعت، در چين هزار و ۴۲۰ ساعت، در آلمان هزار و ۷۰۰ ساعت، در آمريکا هزار و ۳۶۰ ساعت، در ترکيه هزار و ۳۳۰ ساعت، در پاکستان هزار و ۱۰۰ ساعت و در افغانستان ۹۵۰ ساعت است. بنابراين بر اساس اين آمار، در خوش بينانه ترين حالت ميزان ساعت کار مفيد ساليانه در ايران، ۸۰۰ ساعت است اما در بدبينانه ترين حالت و با احتساب ۷ ساعت کار مفيد در هر هفته و با در نظر گرفتن ۵۲ هفته در سال، اين رقم ۳۶۴ ساعت خواهد بود که در اين صورت ايران پيش از کويت و عربستان رده اول کمترين ساعت کار مفيد در جهان را به خود اختصاص خواهد داد. به هر حال در هر دو صورت نيز ميزان ساعت کار مفيد در کشور ما نسبت به ديگر کشورها رقم مطلوبي ندارد.
توليد ملي با کار مفيد
دکتر «تقوي» صاحب نظر در مسائل اقتصادي و استاد دانشگاه با بيان اين مطلب که تحقق شعار «توليد ملي» در گرو افزايش بهره وري و افزايش ساعات کار مفيد است، مي گويد: با افزايش بهره وري نهاده هاي توليد، توليد ملي افزايش مي يابد و در نهايت اقتصاد کشور پيشرفت خواهد کرد. وي گفته هايش را اين گونه توضيح مي دهد: ميزان افزايش در توليد ناخالص داخلي که به واسطه بهبود بهره وري در سطح ملي حاصل شده است، بين کارگر و صاحبان کار تقسيم مي شود به طوري که کارگران مقداري از درآمد را پس انداز و باقي مانده را صرف خريد کالاهاي اساسي مي کنند. درآمد صاحبان سرمايه نيز به سود، پس انداز و هزينه هاي عملياتي تقسيم مي شود. وي مي افزايد: افزايش حجم پس انداز توسط نيروي کار و صاحبان سرمايه منجربه افزايش مجموع پس انداز ملي مي شود که در علم اقتصاد به آن «پس انداز ناخالص ملي» مي گويند. رشد پس اندازها در سطح اقتصاد ملي به افزايش سطح سرمايه گذاري ها و بهبود زيرساخت ها مي انجامد. افزايش در سرمايه گذاري ها نيز به نوبه خود موجب پيشرفت اقتصاد و در نتيجه افزايش توليد ناخالص داخلي مي شود و اين چرخه به همين شکل ادامه دارد. وي تاکيد مي کند: با افزايش بهره وري نهاده هاي توليد، ميزان توليد ناخالص داخلي و درآمد سرانه کشور افزايش مي يابد چرا که رشد توليد ناخالص داخلي عبارت است از رشد اشتغال به علاوه رشد بهره وري و اين مهم با افزايش کار مفيد در جامعه به دست مي آيد. دکتر تقوي درباره علت کاهش ميزان ساعات کار مفيد در کشور مي گويد: به دليل بالا بودن نرخ بيکاري در کشور، نيروي کار حاضر مي شود به پايين ترين فرد، بسنده کند که واکنش آن در برابر اين نارضايتي، پايين بودن بهره وري خواهد بود. همچنين وي به اصطلاح «طفره رفتن از کار» در علم اقتصاد اشاره مي کند و مي افزايد: وقتي کارگر به ميزان ارزش کار خود، مزد دريافت نکند به ميزان لازم نيز کار نخواهد کرد و به اصطلاح از کار طفره مي رود. به گفته اين کارشناس فناوري فرسوده، آموزش نديدن کارگران و کم بودن انگيزه از ديگر دلايلي است که بهره وري را کاهش مي دهد.
يک ساعت کار مفيد
توسعه توليد ناخالص داخلي که از آن به عنوان بهبود بهره وري ياد شد، علاوه بر کاهش در هزينه نيروي کار، کيفيت بالاي فرآورده هاي توليد شده، وفاداري مشتري و در نتيجه فروش بيشتر محصولات داخلي را در پي خواهد داشت. «محمد گلاب گير» مدير يک واحد توليدي در اين باره مي گويد: انجام کارها به طور صحيح و اصولي و توليد کالاهاي مناسب موجب مي شود از يک سو مقدار ضايعات کم شود که با کاهش ضايعات هم هزينه مواد و هم هزينه ديگر نهاده ها در فرآيند توليد کاهش مي يابد همچنين از سويي ديگر با کاهش هزينه ها، کيفيت کالاها و خدمات توليد شده افزايش مي يابد که اين مهم وفاداري مشتري به خريد کالاهاي داخلي را در پي خواهد داشت. وي تاکيد مي کند: به طور قطع با حدود يک ساعت کار مفيد و پايين بودن شاخص هاي بهره وري نمي توان شعار «توليد ملي» را محقق کرد. وي درباره پايين بودن بهره وري و ساعت کار مفيد در کشور عنوان مي کند: اين معضلات ريشه فرهنگي دارد و به کار به عنوان يک ارزش نگاه نمي کنيم. وي مي افزايد: کشورهايي که کار را مهم مي شمارند، به پيشرفت هاي اقتصادي دست پيدا کرده اند اما متاسفانه در کشور ما معضلاتي همچون شانه خالي کردن از کار وجود دارد. وي به پايين بودن بهره وري در واحد توليدي مديريت خود اشاره مي کند و مي گويد: تصميم هاي متعددي به وسيله مشاوران و اعضاي هيئت مديره شرکت مبني بر ايجاد انگيزه و روش هايي براي افزايش بهره وري گرفته شد که متاسفانه کارساز نبود و بر اساس تحقيقات صورت گرفته ساعت کار مفيد در واحد توليدي صنعتي ما حدود يک ساعت است. وي با بيان اين که با افزايش بهره وري، ميزان توليد افزايش، قيمت تمام شده کاهش و در نهايت قدرت خريد مردم افزايش مي يابد، مي گويد: اين زنجيره به هم پيوسته براي اجرايي شدن نياز به بهره وري و افزايش ساعات کار مفيد دارد. وي مي افزايد: به دليل بالا بودن هزينه ها و پايين بودن بهره وري، با حداقل ظرفيت اقدام به توليد مي کنيم. وي با بيان اين که پايين بودن توليد به از دست دادن بازار رقابتي مي انجامد، مي گويد: در شرايطي که توليد داخل کم باشد، کشورهايي مانند چين به راحتي مي توانند بازار را در دست بگيرند که اين امر معضلات زيادي همچون افزايش بيکاري و... را در پي دارد.
ضعف فرهنگي
«مجتبي قلي زاده» مدير يک واحد توليدي ديگر نيز بي توجهي به ارزش کار را از دلايل پايين بودن ميزان بهره وري و ساعات کار مفيد در بنگاه هاي توليدي و اقتصادي کشور مي داند و مي گويد: با فرهنگ سازي و با ايجاد انگيزه براي کارگران، مي توان بهره وري را افزايش داد. وي با تاکيد بر اين که با افزايش بهره وري، کارگر، کارفرما و مصرف کننده منتفع مي شوند، مي افزايد: با افزايش بهره وري و در نهايت افزايش توليد ضمن انتفاع کارگران و کارفرمايان، قيمت تمام شده کالا کاهش مي يابد که به طور قطع با افزايش کيفيت مصرف کنندگان به خريد کالاي داخل روي خواهند آورد. وي به روش هاي مورد استفاده در واحد توليدي خود براي افزايش بهره وري مي گويد: با استفاده از روش هاي انگيزشي همچون سهيم کردن کارگران در سود توليد، ضمن افزايش کيفيت، توليد نيز افزايش پيدا کرده است.
سرمايه انساني
«هما آقاجعفري» پژوهشگر و کارشناس اقتصادي در اين باره مي گويد: در عصر جديد، مفهوم بهره وري مترادف با توسعه و پيشرفت در نظر گرفته مي شود. به دليل محدوديت منابع کشورهاي جهان، افزايش بهره وري به عنوان يک ضرورت و مسئله مهم براي دست يابي به هدف هاي اساسي براي همه کشورهاي دنيا (چه جوامع توسعه يافته و چه جوامع در حال توسعه) مطرح است. متفکران علوم اقتصادي و اجتماعي، بهره وري را روشي براي ارتقاي استاندارد زندگي و پيشرفت هاي فرهنگي و اجتماعي جامعه دانسته اند و معتقدند که برنامه ريزي صحيح و اصولي و نگرش منطقي، بهترين شيوه براي دست يابي به اهداف از پيش تعيين شده است، چنان چه بر اثر گرايش و توجه برخي از جوامع به بهره وري، در ۲ دهه گذشته، بهره وري سرمايه و نيروي کار در آن ها حدود ۴۵ درصد، رشد داشته است. وي مي گويد: از بين کشورهاي موفق، ژاپني ها بيش از ديگران در اين زمينه، رشد داشته اند. علاقه ذاتي آنان به پيشرفت، موجب شده که دانش بهره وري، به فرهنگ ماندگار در همه افراد جامعه اين کشور تبديل شود. مردم کشور ژاپن، با وجود صنعتي شدن کشورشان، با تکيه به فرهنگ بومي و الهام از آموزه هاي ديني و اجتماعي خود و بومي کردن فرهنگ بهره وري، به موفقيت هاي چشمگيري دست يافته اند. «آقا جعفري» مي افزايد: سعادت ملت ها، به ميزان تلاش و داشتن عزم و ايمان راسخ آنان بستگي دارد؛ زيرا تداوم کار و توليد بيشتر، موجب افزايش بهره وري در بلندمدت خواهد شد. اين امر، موجب افزايش درآمد ملي و رونق اقتصادي و کاهش قيمت ها و ايجاد فرصت هاي شغلي بهتر مي شود. با بالا رفتن رشد اقتصادي و بهبود سطح زندگي جامعه از نظر مادي و ارتقاي برنامه هاي اجتماعي و فرهنگي و ايجاد رفاه ملي، جامعه اي سعادتمند خواهيم داشت. براي رسيدن به چنين جامعه مطلوبي، نيازمند عزم همگاني و ملي در گسترش فرهنگ بهره وري هستيم. از وي مي پرسيم راهکارهاي موثر در افزايش بهره وري در جامعه چيست؟ «آقا جعفري» مي گويد: «موثرترين و ارزشمندترين سرمايه در بهره وري، سرمايه انساني است. سرمايه انساني آن دسته از عوامل با اهميت انساني شامل مهارت ها، توانايي ها، تخصص، تفکر، سلامتي و... است که بر اثر سرمايه گذاري و برنامه ريزي در آموزش کشور در نهاد انسان، جمع آوري شده است». به هر حال، نظام بهره وري را نبايد تنها يک مفهوم صرفا اقتصادي و از ديدگاه منفعت طلبانه نگاه کرد؛ بلکه بايد آن را انديشه و تفکري در نظر گرفت که مي تواند به عنوان يک فرهنگ، بين همه قشرهاي جامعه، رواج يابد. با توسعه روزافزون دانش بشري در علوم اجتماعي و اقتصاد، مفهوم بهره وري نيز تکامل پيدا کرده و محققان و صاحب نظران براي آن تعريف هاي جديدي ارائه کرده اند. در نتيجه با کار مفيد است که مي توان از توليد ملي و سرمايه ايراني حمايت کرد و کشور ژاپن اين کار را با ۲ هزارو ۴۳۰ ساعت کار مفيد انجام داده است طبيعي است که در خوش بينانه ترين حالت،۸۰۰ ساعت کار مفيد ساليانه ما، پشتوانه مطمئني براي حمايت از توليد ملي نخواهد بود.